احکام شرعی اهدا عضو

تفاوت‌های مرگ مغزی با کما در این است که در حالت کما شانس بهبود برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتی که در مرگ مغزی بهبود بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز حتمی است. با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع می‌شود و به همین علت است که  پزشکان اذعان دارند فرایند پیوند اعضا باید هرچه زودتر انجام شود، در چنین حالتی احکام مهمی وجود دارد که وظیفه اطرافیان نسبت به بیمار را روشن می کند که در ادامه می خوانید.

س۱۲۰. بعضی از افراد دچار ضایعات مغزی غیر قابل درمان و برگشت می شوند که بر اثر آن، همه ی فعالیت های مغزی آنان از بین رفته و به حالت اغمای کامل فرو می روند و همچنین فاقد تنفس و پاسخ به محرّکات نوری و فیزیکی می شوند، در این گونه موارد احتمال بازگشت فعالیت های مذکور به وضع طبیعی کاملاً از بین می رود و ضربان خودکار قلب مریض باقی می ماند که موقّت است و به کمک دستگاه تنفس مصنوعی انجام می گیرد و این حالت به مدّت چند ساعت و یا حداکثر چند روز ادامه پیدا می کند، وضعیت مزبور در علم پزشکی مرگ مغزی نامیده می شود که باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حرکت های ارادی می گردد و از طرفی بیمارانی وجود دارند که نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضای مبتلایان به مرگ مغزی است، بنابراین آیا استفاده از اعضای مبتلا به مرگ برای نجات جان بیماران دیگر جایز است؟
ج. اگر استفاده از اعضای بدن بیمارانی که در سؤال توصیف شده اند، برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود، جایز نیست، در غیر این صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد و یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد. 

[۱]. مرگ مغزی به وضعیت غیر قابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق می شود. درچنین وضعیتی همه ی سلول های مغز در اثر نرسیدن اکسیژن تخریب می شوند.

چون پزشكان تصريح مى‌كنند اين افراد، مانند كسى هستند كه مغز او متلاشى شده يا سر از تنش جدا كرده‌اند كه با وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى او ادامه داد، انسان زنده محسوب نمى‌شوند، در عين حال انسان كاملاً مرده هم نيستند؛ بنابراين، در احكام مربوط به حيات ومرگ بايد تفصيل داد.

مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل ونماز ميّت و كفن و دفن درباره آنها جارى نيست، تا قلب از كار بيفتد وبدن سرد شود. اموال آنها را نمى‌توان در ميان ورثه تقسيم كرد وهمسر آنها عدّه وفات نگه نمى‌دارد تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد، ولى وكلاى آنها از وكالت ساقط مى‌شوند و حقّ خريد و فروش يا ازدواج براى آنها يا طلاق همسر از طرف آنان را ندارند و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نيست و برداشتن برخى اعضا از بدن آنها هرگاه حفظ جان مسلمانى متوقّف بر آن باشد اشكالى ندارد، ولى بايد توجّه داشت كه اينها همه در صورتى است كه مرگ مغزى به طور كامل و قطعى ثابت شود و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

 

ج. اگر استفاده از اعضای بدن بیمارانی که در سؤال توصیف شده اند، برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود، جایز نیست، در غیر این صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد و یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد. 

[۱]. مرگ مغزی به وضعیت غیر قابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق می شود. درچنین وضعیتی همه ی سلول های مغز در اثر نرسیدن اکسیژن تخریب می شوند.

مسأله 692. مراد از «میّت» در مسائل یاد شده کسى است که ریه‏ها و قلب او کاملاً از ادامۀ حیات متوقّف شده و بازگشتى نداشته باشد؛
امّا فردی که از نظر مغزى مرده (مرگ مغزی)،[1] در حالى که قلب و ریۀ او – هرچند به کمک دستگاه – فعالیّت خود را انجام میدهند، میّت محسوب نمیشود و قطع اعضاى بدن وی براى پیوند به فرد زنده شرعاً حرام است و در صورتى که قطع اعضا موجب تسریع در مرگ او شود، حکم «قتل نفس» را دارد و بر مرتکب چنین عملی قصاص یا دیۀ قتل – حسب مورد – ثابت می­شود.
مسأله 693. اگر فردی وصیّت نماید که اعضای بدنش در هنگام «مرگ مغزی» به دیگران اهدا شود، چنین وصیّتی باطل است.[2] همچنین، اجازه یا وکالت دادن برای این امر اثری ندارد.
مسأله 694. وصل دستگاه­های پزشکی برای حفظ جان فرد مسلمان مرگ مغزی شده واجب است و پزشک یا پرستار یا فرد دیگر حقّ قطع دستگاه­ را ندارند و چنانچه دستگاه را قطع نمایند و فرد بمیرد، احکام قتل مسلمان در مورد آن جاری می­شود و این حکم، در مورد سایر بیماران مسلمان نیز جاری است.

[1]. توقّف غیر قابل برگشت کلیّه فعالیّت­های مغزی، اعم از ایجاد وقفه در عملکرد مخ و نیم کره­های مغزی و مختل شدن واکنش­های ساقۀ مغز را در علم پزشکی «مرگ مغزی» می­نامند؛ اگر مغز بین حدود 5 تا 10 دقیقه به‌طور کامل از اکسیژن و خون‌رسانی محروم بماند، دچار آسیب دیدگی دائمی شده، اعمال فیزیولوژیک خود را از دست می­دهد. در چنین شرایطی، امکان تداوم ضربان قلب و جریان خون در عروق و رگ­ها به علّت خاصیّت خودکار بودن حرکات عضلات آن برای مدّتی به‌طور موقّت وجود دارد، حصول چنین شرایطی منوط به داشتن امکانات کافی برای تنفّس مصنوعی و ICU مجهّز می­باشد و با قطع امکانات نگهدارنده در مدّت مذکور، بعد از سپری شدن زمان اندکی، مرگ واقعی شخص فرا می­رسد.
[2]. عضویّت در گروه­های اهدای عضو بیماران مرگ مغزی و اعلام آمادگی برای اهدای اعضا در صورت مرگ مغزی، صورت شرعی ندارد.

مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل ونماز ميّت و كفن و دفن درباره آنها جارى نيست، تا قلب از كار بيفتد وبدن سرد شود. اموال آنها را نمى‌توان در ميان ورثه تقسيم كرد وهمسر آنها عدّه وفات نگه نمى‌دارد تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد، ولى وكلاى آنها از وكالت ساقط مى‌شوند و حقّ خريد و فروش يا ازدواج براى آنها يا طلاق همسر از طرف آنان را ندارند و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نيست و برداشتن برخى اعضا از بدن آنها هرگاه حفظ جان مسلمانى متوقّف بر آن باشد اشكالى ندارد، ولى بايد توجّه داشت كه اينها همه در صورتى است كه مرگ مغزى به طور كامل و قطعى ثابت شود و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

 

ج. اگر استفاده از اعضای بدن بیمارانی که در سؤال توصیف شده اند، برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود، جایز نیست، در غیر این صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد و یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد. 

[۱]. مرگ مغزی به وضعیت غیر قابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق می شود. درچنین وضعیتی همه ی سلول های مغز در اثر نرسیدن اکسیژن تخریب می شوند.